رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

شروع مدرسه ها و کار مامان

عزیزم فردا سوم مهره و مامان باید بره مدرسه البته بهتر بگم من و تو باید بریم مدرسه تو برای اولین باره که میای . مامانو تو مدرسه  اذیت نکنی شیطون بلا و البته امیدوارم مامان هم کاری نکنه توی مدرسه که عزیز دلش اذیت بشه. می­ترسم یهو جوگیر شم و با بچه ها شروع به بازی کنم و اونوقت تو رو ناراحت کنم!        اما می­دونم خدای مهربون کمکمون میکنه و با هم اوقات خوبی رو خواهیم داشت       درضمن امروز بابا همش خونه بابابزرگ بود  و من و تو تنها بودیم، خیلی دلم گرفته بود، البته داشت بهشون کمک میکرد چیکار میشه کرد عزیزم        ...
2 مهر 1390

اولین حرکاتی که مامان احساس کرد

سلام خوشگل مامان. الان درست 19 هفته و 4 ر  وزه که با مامان هستی و 5 روزه که مامان داره حرکتاتو حس میکنه خیل احساس خوبیه. چون دیگه واقعا احساس میکنم با منی عزیزم.بیشتر شبا و صبح ها حرکتت رو احساس میکنم عزیزم.حرکتت مثل یه ماهیه .خیلی دوست دارم خوشکلم ...     ...
2 مهر 1390

اولین نوشته های مامان

به نام خدا امروز بالاخره موفق شدم برای نی نی نازم یه وبلاگ بسازم. خیلی خوشحالم کوچولوی نازم. از این به بعد خاطرات و اتفاقایی رو که با هم داریم اینجا مینویسم گلم واست. خوشکلم میدونی که دو بار رفتم سونو تا ببینم آخر خودتو بهم نشون میدی یا نه ولی نشون ندادی پاهای خوشکلتو بسته بودی و نشسته بودی!!!!از حالا داری با مامان لجبازی میکنی گلم بابا دیگه نمیذاره برم سونوگرافی گفته باید چند هفته بگذره.منم صبر میکنم چون چه دخمل باشی چه پسمل عزیز مامان و بابایی فقط دلم همش میخواد زودی بدونم تا برم واست خرید کنم خوشکلمممممممم ...
1 مهر 1390