پسر ناز مامان
عزیزم دیشب که شب تولد امام رضا بود تو بالاخره خودتو نشون دادی و من و بابا فهمیدیم که تو یه پسر نازی که می خوای شادی خونمون رو بی نهایت کنی و من و بابا رو غرق خوشحالی عزیز
مامان..................خوشحالم که سالمی خوشکلم تازه آقای دکتر گفت چه پسر شیطونی دارین.......آخه اونجا هم مدام تکون میخوردی.......تازه وزنتم 546 گرم بود .قربونت بشم ..............به حساب خودم من 21 هفته و 4 روز بودم اما دکتر دقیقا یه هفته جلوتر تاریخ زد
ولی خیلی حیف شد آخه مطب دکتر شلوغ بود و نشد که بابا هم بیاد پسر نازشو ببینه......وقتی بهش گفتم خیلی خوشحال شد و گفت ایشالا سالم باشه.......................بعدشم شیرینی گرفتیمو رفتیم خونه بابابزرگ.......
راستی پسرم، بچه زن عمو محمد هم پسره اون تقریبا 20 روز از تو کوچولوتره. واسشون خوشحال شدم آخه دیگه جنسشون جور شد.........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی