رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

شب های قدر

1391/5/22 17:22
نویسنده : مامان الهه
337 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

شب های قدر هم تموم شدن امیدوارم خدای مهربون واسه هممون بهترین ها رو رقم بزنه ، همه به حاجاتشون برسن و همه مریضا شفا بگیرن.......

توی این سه شب ما شب نوزدهم نشد بریم مراسم احیا ولی شما تا ساعت 2 و نیم بیدار بودی تا حالا اصلا اینقدر بیدار نبودی تو هم واسه خودت احیا گرفته بودی!!!!!، ولی شب 21 با خاله طاهره رفتیم خونه مامان زن دایی مراسم احیا....من فکر میکردم شما هیلی زود خسته بشی و مجبور بشم برگردم واسه همین همبه بابایی گفتم حواست به گوشیت باشه فکر نکنم بیشتر از 15 دقیقه آروم باشه!!!! ولی شما کلی آقایی کردی و مارو شرمنده کردی، منت سرمون گذاشتی و آروم بودی و از وقتی هم قرآن به سر شروع شد تا آخرش خوابیدی و مامان تونست همه حواسشو بده به مراسم خداروشکر....شب بیست و سوم هم رفتیم حسینیه کوچه خودمون....قرار شد اگه اذیت کنی بابا بیاد خونه و من بمونم....ولی بازم آقایی کردی و پسر خوبی بودی و خداروشکر شب خوبی شد نه شما اذیت شدی ومامان هم حسابی دلشو داد به دعا و ...

رفتیم حسینیه کلی از بچه های مدرسه میومدن و میگفتن دلمون واستون تنگ شده!! سال دیگه بیاین مدرسه ما!!! یکی از بچه های کلاس دوم اومد میگه خانوم واقعا بچه خودتونه؟؟؟ مطهره و نرگس هم اومدن بغلت کردن و خلاصه که کلی هوادار پیدا کردی.......و منم  که کلی در اعماق درونم !!! خوشحال شدم که بچه ها هی می گفتن شما بیاین امسال ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان محمدرضا
23 مرداد 91 17:06
خوش به حالت که تونستی دلی از عزا در بیاری و کلی دعا کنی


ممنون عزیزم.....واقعا خیلی خوب بود