رفتن گل پسرم به سالن ورزشی برای اولین بار
سلام عزیز مامان
الان که دارم واست مینویسم تو کلی با ناز خوابیدی........
دیروز و امروز با هم رفتیم سالن ورزشی رجایی، چون مسابقات والیبال مدارس ابتدایی بود و ما هم رفتیم دلمون وا شه... امیدوارم یه روز ورزشکار شی عزیزم .......
قربونت بشم که اینقده اونجا آروم بودی که حد نداشت بغل دوست مامان بودی و آروم و بی سرصدااااا.... ولی اصلا نمیخندیدی اخموووووووو بعدشم یه کم خوابیدی....فدات بشم که مامان رو اذیت نکردی ... فکر کنم چون من تا روز قبل از تولدت سالن میرفتم صداها و محیط اونجا واست آشنا بود آخه من تا ٢٥ بهمن سالن میرفتم منشی مسابقات دانش آموزی............
از یه چیزی خیلی حرصم گرفت واااااااااایییییییییییی ولی بیخیالش .....
راستی راستی دیشب من و بابایی و شما یه رکورد ثبت کردیم از وقتی شما دنیا اومده بودی نشده بود که من و شما و بابایی همه بعدازظهر رو خونه باشیم یعنی هر بعدازظهر یا من و شما میرفتیم بیرون یا بابایی یا هممووون!!! عجیبه هااااااا ولی جالبه دیروز برای اولین بار سه تاییمون خونه موندیم