رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

توووتووو

1392/5/17 18:41
نویسنده : مامان الهه
591 بازدید
اشتراک گذاری

 

واست پوره سیب زمینی درست میکنم بعضی روزا برای صبحانه ...یه روز واست سیب زمینی تو پیاز سرخ کردم و نعنا هم زدم وقتی آوردن بخوری اصلا بهش نزدیک نشدی و هی میگفتی تووو تووونیشخند

 

یه شب داشتمدفترنمرمو پر میکردم و یه جاهایی رو پاک میکردم این آشغالای پاک کن که میریخت رو زمین هی میگفتییی تووو تووو و اصلا نزدیک من نمیشدی لبخند

 

وااااای یک فیلم از مرغ و خروسای خاله پروانه گرفتیم من یه روز واست گذاشتم با علاقه نگاه کردی وایییییییییی دیگه از اون رووووز بیچاره شدیم از صبح که از خواب پا میشی میگی توووتووو میخوامو کنترل رو میدی دست من که واست بیارم تااا شب که میخوای بخوابیکلافهکلافه(یعنی واقعا من شدم این شکلک)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

راحله
21 مرداد 92 16:28
تابستان دفتر نمره پر میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
جالبه با اینکه گل پسرت از مرغ و خروسا خواهرت خاطره خوش نداره خوب باهاشون حال میکنه.بابا دمت گرم رادین جون.سر نترسی داری خاله جون.


اره خوب حالا تحویل گرفتن دفترامونو واسه تقسیم
نه بابا همچنان میترسه ولی خوب فیلمشونو دوس داره
بهناز مامی یلدا و سروش
23 مرداد 92 14:30
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد ، چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم ! دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم … برایت من خدا را آرزو دارم !