یک سالگیت مبارک
پسرم یک سالگیت مبارک
رادینم یک ساله شد ......یک سال شیرین گذشت...ایشالا صد ساله شیرین دیگه در پیش داریم
وقتی دنیا اومدی حس فوق العاده ای داشتم یه جورایی به خودم افتخار میکردم از اینکه تو رو بالاخره حست کردم شاد بودم..و حالا بعد از یک سال از خدای خودم واقعا سپاسگزارم که منو لایق مادر شدن دونست ...خلاصه
که خوشحالم تو رو داررررررررررم
تقریبا از دو ماه مونده به تولدت روزی سه چهار بار
من: میخوایم واسه رادین تولد بگیریم؟؟
بابا: اره بگیریم خیلی خوب میشه....فرداش بابا: نه بی خیال هنوز کوچولوئه سال دیگه ایشالا...فردای فردا بابا: بیا تولد بگیریم سال اوله بگیریمو فردای .........
این روند تا یه هفته قبل از تولدت ادامه داشت و ما هنوز مطمئن نبودیم میخوایم مهمون دعوت کنیم یا یه تولد سه نفره!!!
تا اینکه مشخص شد که من روز تولدت کلاس دارم و دیگه تولد با مهمون منتفی شد ...چون میخواستم تولدت حتما توی روز خودش برگزار بشه...
ولی روز 5 شنبه که رفتم کلاس کلاسمون زود تعطیل شد و منم که برگشتم یهو به سرم زد تولد بگیرم و با بابا هماهنگ کردم که کیک سفارش بده فقط چون خیلی یهویی تصمیم گرفتیم تولد بگیریم قرار شد عمه و عموها رو یه روز دیگه دعوت کنیم و فقط خاله ها و داییها بیان...خلاصه که طی یک عملیات انتحاری یه تولد خیلی سادههههههههه واست گرفتیم . ولی خوش گذشت و تو هم با این که نخوابیده بودی پسر خوبی بودی و رقصیدی .....متاسفانه عکسا زیاد خوب نشه فیلم ها خیلی بهترن
چکاب یک سالگیت:
قد 80
وزن 10
دور سر 47
ماشالا هزار ماشالاا